هر که در طایفه منتظران جا دارد چشم امید به بیداری فردا دارد ما که یک عمر دم از یاری مولا زده ایم گرچه گفتیم ، ولی ، وقت عمل جا زده ایم ما نفهمیده در این قائله سربار شدیم عاشقی دردسری بود ، گرفتار شدیم غیر هر جمعه که ما لحظه شماری کردیم تا به پایان برسد فاصله ، کاری کردیم؟؟ ما نشستیم و فقط درد سرودیم از تو غزل ساده برگرد سرودیم از تو با حساب دل خود هرچه شمردیم نشد بی ریا هیچ دعایی به تو تقدیم نشد انتظار فرج و دیده تر کافی نیست ندبه و عهد به هنگام سحر کافی نیست آآآآآی مردم پسر فاطمه تنهاست هنوز قرن ها رفته و او منتظر ماست هنوز یازده قرن گذشته ست,شعر انتظار,شعر انتظار عاشقانه,شعر انتظار کشیدن,شعر انتظار عشق,شعر انتظار امام زمان,شعر انتظار الحبيب,شعر انتظار شاملو,شعر انتظار مهدی,شعر انتظار حضرت مهدی,شعر انتظار یار ...ادامه مطلب
مستم و مستانه به یادت بودمعاشق رنگ نگاهت بودمگر چه رفتی و خرابم کردیاما به علی قسم ، یارت بودم شاعر : خودم,عشق,عشق بازی,عشق النساء,عشق ممنوع,عشق ودموع,عشق اجاره ای,عشق من,عشقم,عشق یعنی,عشق ودموع الجزء الثاني ...ادامه مطلب