شعر انتظار

ساخت وبلاگ

هر که در طایفه منتظران جا دارد

چشم امید به بیداری فردا دارد

 

ما که یک عمر دم از یاری مولا زده ایم

گرچه گفتیم ، ولی ، وقت عمل جا زده ایم

 

ما نفهمیده در این قائله سربار شدیم

عاشقی دردسری بود ، گرفتار شدیم

 

غیر هر جمعه که ما لحظه شماری کردیم

تا به پایان برسد فاصله ، کاری کردیم؟؟

 

ما نشستیم و فقط درد سرودیم از تو

غزل ساده برگرد سرودیم از تو

 

با حساب دل خود هرچه شمردیم نشد

بی ریا هیچ دعایی به تو تقدیم نشد

 

انتظار فرج و دیده تر کافی نیست

ندبه و عهد به هنگام سحر کافی نیست

 

آآآآآی مردم پسر فاطمه تنهاست هنوز

قرن ها رفته و او منتظر ماست هنوز

 

یازده قرن گذشته ست و زمستان باقیست

یوسفی رفته و تنها غم هجران باقیست

 

گرچه گاهی دل اورا به گنه لرزاندیم

عهد خواندیم و بر آن عهد مصمم ماندیم

 

شک نداریم که این معرکه رد خواهد شد

شاید این جمعه همان جمعه که می آید شد...

اللهم عجل لولیک الفرج

شاعر این شعر زیبا رو نمی شناسم اما دمش گرم خدا خیرش بده

زیباترین شعری بوده که تا حالا شنیدم

Good_Life...
ما را در سایت Good_Life دنبال می کنید

برچسب : شعر انتظار,شعر انتظار عاشقانه,شعر انتظار کشیدن,شعر انتظار عشق,شعر انتظار امام زمان,شعر انتظار الحبيب,شعر انتظار شاملو,شعر انتظار مهدی,شعر انتظار حضرت مهدی,شعر انتظار یار, نویسنده : isalik20e بازدید : 203 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 12:50